بی دل ایرانی

ساخت وبلاگ
روزگاری آسمان این دلم صاف و نورانی بودمدتی انگار گرفتار ابر تیره یا که باران بودمیشود تا صبح از پشت غبار تیرگی خیره غرق باران بود یا که افتاده درون قبر تیرهمدتی انگار خفته در خاک و تنم پژمرده آسمان این دلم رنگ تاری بر خودش دیدهمیشود برگشت تا یاد رفیقان تازه تر گرددقبل ترکش یا گلوله بر سر و دستی بغل گرددآه تنها مانده در رویای این دنیای تنگمشب به صبح هی میشود تازه چرا هستمکاش میشد من هم میرفتم تا سرم بالا رودروی دست مردمان این پیکرم بی سر رود من میخواهم شهادت را بدید من هستم مرگ در بستر نمیخواهم خدا یا من هستممن نمیخواهم گناه آلوده از دنیا برممرگ با عزت بدیدم تا که شرمنده نرم بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 21:21

عده ای گفته اند ادمی یکبار عاشق میشود

اگر به عشقش برسد که خداروشکر

اگر نرسد حتی اگر ازدواج هم کند، عشق ناب نیست اسمش را هر چه بگذارند ، آن عشق اولیه نمیشود

این روزها عجیب سخت میگذرد تکرار خاطرات در هر روز ، روز را به شب تبدیل میکند

و تو چه میدانی که چقدر این روزگار تلخ و سخت است

حتی نمیتوانی از این روزها خلاص شوی

سخت است سخت اما میگذرد عشق ابدی است

بی دل ایرانی ...
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 0:47

این روزها دلگیرم.
خسته از راه درازی که گذر کردم
کاش میشد که در این ره که گذر میکردم
لحظه ای چشم بر هم زنم و خاطره ای خوش بینم
کاش میشد که در این ره که گذر میکردم
با پدر بودم این راه گذر میکردم
سینه پر درد دلم لحظه ای وا بده و رام بگیر
یک سال گذشت به عجل نزدیک شدی یک قدمم
این هم میگذرد بر خودت سخت نگیر

بی دل ایرانی ...
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 67 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 21:04

رفتی به سوی روضه تا گریه ات بگیرداشکی بریزی هر دم تا لقمه ای بگیرندبعد از گریه هایت با اشوه های خاصتگو فهمی نموده ای چند از جلوه حقیقتبعد از غذا همانی کور مانده در جهانییا چشم بینا داری چشم انتظار یاریگریت گرفته ای چند ،باز همان که بودییا تغییر حاصل کرده باز گو چگونه هستیاهل حرم نگفتند بر ما نظاره باشیدیا که سیه بپوشید در حال گریه باشیداینگونه سر به نیزه رفتند که بازشناسیحق و حقیقت و از باطل تو بازشناسیاهل حرم نرفتند اینگونه در خرابهرفتند که تو بفهمی مهدی را یاری هستییا چون سر به نیزه قاتل شوی حرامیاین باشد حرف آنها در کربلا و خرابهشعرم رو فهم کردی با خود بگو که چندیدر صف کافرانی یا لبیک گوی مهدیشاید اسیر شوی تو مانند اهل بیتشیا شایدم سرت رفت بر نیزه ها به نیزهترسیده باشی یا نه فردا در چه حالیبا مرکبان سم دار بر حسین چنان بتازییا عاشق شهادت در زیر مرکبانییا در مسیر عشقی اسیر و در خرابهآنجا که از تو پرسند راه چگونه دیدیهر دم بگی به مردم رایتم الاجمیلابیدل نه اهل حرفه نه مثل کبک تو برفهدر جنگل تظاهر بیدل به نیزه میره بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 74 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 21:04

دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۴۰۲ | 11:29 | عبدالعلی نوروزی تبریزی نژاد - سالها میآیند و میروند روزها میآیند و میروند ساعتها میآیند و میروند و در پی هم دقیقه ها و ثانیه ها میآیند و میروند پرشتاب و با سرعتی باورنکردی شاهد گذر عمر ، عمری که ماحصل اعمال و رفتار و کردار خود آدمی است و در انتها بازگشت به نقطه ای است که آغاز پیدایش هستی است میخواهی برگردی تا جبران گذشته ها کنی ولی نمیشود نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی میخندی گاهی گریه و گاهی خیره به عمر رفته از دستت و در انتها شاید ، بلکه فقط شاید یک قطره اشکی که در تمام دوران زندگی ریخته باشی به اندازه تمام عمرت بیارزد و پاک کند همه کارهایت را ، همه ناخوشی ها را ، همه زشتی ها را ، و پاک شوی از همه بدی ها و بشود کفر انعما و چه میدانی چیست بخشیده شدن توسط خدای عالم نعمت بی اندازه ایست که شاید نصیب هر کسی نشود در آستانه خروج از نقطه آغازی به نقطه بدون بازگشت و چه سرنوشت نیکویی است کاش سرنوشت من هم چنین شود و کاش هایی که جوابی برای آن نیست اما آنچه که گذشت ، بازگشتی ندارد و میشود سرگذشت که خدا کند خوب بگذرد . بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 17:34

یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۴۰۲ | 1:59 | عبدالعلی نوروزی تبریزی نژاد - ادمها چند دسته اند یکی همراهند یکی دورند یکی ناظرند همراهانت خیلی کم هستند دورها زیادندناظرین خیلی زیادتر حال تو کدوم دسته ای ؟ اگر همراه منی بیا کنارم اگر ناظری بیا کنارم اگر دوری بیا نزدیکم تا یکی باشه همه این ها یکی بودن بهتر از چندتا بودن بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 17:34

شنبه سی و یکم تیر ۱۴۰۲ | 12:12 | عبدالعلی نوروزی تبریزی نژاد - روزها می آیند روزها به شبها مبدل میشوند روزها میروند اما یک چیز تغییر نمیکند زمان مفهومی است که قابل دیدن نیستقابل شنیدن نیستفقط زمانی میفهمی که دیگر دیر شده است و من دلم برای دوستانم خیلی تنگ شده است و شاید دیگر دیر شده باشد برای دیدن دوستان این روزها زمان برای من متوقف شده است کجایی رفیق ، دقیقا کجایی ؟ بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 17:34

جمعه پنجم اسفند ۱۴۰۱ | 3:1 | عبدالعلی نوروزی تبریزی نژاد - این روزها هر چند میگذرند اما به سختی بابام که مریض مادرم هم بیمار و البته خواهرانم و خودم دور از همه ایشان و چقدر خسته کننده میشه وقتی مجبور هر روز فاصله دو شهر را طی کنی بد تر از تنهایی ، تک پسر بودن خدایا چرا چند نسخه از من نساختی که خانوادم محتاج من نباشند و من نگران اوضاع ایشان هر روز نباشم بد تر از تنهایی ، خود تنهایی است بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 67 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 16:50

دوشنبه هشتم اسفند ۱۴۰۱ | 21:41 | عبدالعلی نوروزی تبریزی نژاد - افسردگی امروز من حاصل این چند روز نیست ،عمری گذشت با سختی. جایی برای فهم نیست ،بیخود ز احوالم مپرس ، اوضاع دل آرام نیست ،اشکی ز من جاری نشد، خون آبه ای در کار نیست،در من حضوری جز خدا ، در کار این دروازه نیست،بی دل در این پیکار سخت، تنها تر از تنها که نیست ،بنشین سر جایت بشر، در کار ما عاقل که نیست.در من سخن ها خفته است، گوشی برای خلق نیستقبری خریدم پیش از این ، جایی برای هیچ نیست. بی دل ایرانی ...ادامه مطلب
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 68 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 16:50

یکشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۱ | 1:7 | عبدالعلی نوروزی تبریزی نژاد -

مدتی درگیر بیماری پدرمم

نمیدونم چکار میتونم انجام بدم

نمیدونم باید چکار کنم

اوضاع باقی خانواده هم روبراه نیست

باید مراقبشون باشم

کلافه ام

روح و روانم پژمرده شده

نیاز به استراحت طولانی دارم

بی دل ایرانی ...
ما را در سایت بی دل ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : norouzi123a بازدید : 71 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 14:47